
عاقبت روزی در تنهایی ای که دست داد سر صحبت با وی باز کردم و کم کمک موضوع را بدینجا کشاندم که چرا ... که چرا چنین ...؟!
بعد از سخنانی چند که گفت دریافتم رنج حسادت علیرغم میل باطنش عذابش میکند و از طرفی هم قدرت کنترل خویش نه داشته و نه قصد جدی در رفع اخلاق رذیله دارد...
عجب کردم که خودش هم خیلی بهتر از من در مذمت رذائل اخلاقی داد سخن داد و بخصوص از این رذیله - حسد - بیشتر از همه گفت و در رفع آن هم راههایی از کیمیای سعادت را بر شمرد و خلاصه خیرخواهی زبانی خویش را بحد وافری برخ کشید !
ساکت بودم و مشغول دو کار بیشتر گوش میدادم و گاه نیز پاس ضمیرش میداشتم ... متوجه شدم که گلایه ای از حضرت باری در باطنش دارد اما نمیگوید اما هر بار که از رذائل میگفت بخصوص از حسادت , بی اختیار و حتی بی تفطّن , پرده ای از باطن خویش بر من میگشاد ! نیک دریافتم که حدسم درست بود !
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: حسد، کینه، ظرف، مظروف، باطن، ظاهر، توفیق،
- لینکهای مرتبط: تعریض عالی بر شیخ اجل سعدی ، گوهر اخلاص و خاطره دوران کودکی ، بابا و اعوان و انصار جدیدش :) (01) ، شب و راز شب و شب پیمایی ( و خاطراتی از دوران نوجوانی ) ، شهید میر هادی خوشنویس ، احساس مالکیت و موفقیت ، فرزانه کوچولو ( کربلا ) ، محبوب های پدر :) ،
-
گــــرد در و بــام دوســت پـــــرواز کنند
هر جا که دری بود به شب بر بندند
الّا در دوست را که شب باز کنند

ساری , گاهنوشته های محمود زارع:... چند وقتست که سر بسوی آسمان نکردی و باغ سماوات را بتفرج دیده بصیرت بتماشا ننشستی ؟! ... چرا چنین توفیقی از تو سلب شده است ؟! ... چرا همانند چارپایان پوزه در خاک همی سائی و نای آن نداری که از جاذبه زمین بکنی و سودای سربالا پیدا کنی ؟! ... چه کرده ای با خود ؟!!
« شب را با روز، مباحثه افتاد! روز سر کشید و گفت: من از تو برترم! بهر زیارت احبابم، و عمارت اسبابم، نفقه ی زن و فرزندم، صدقه ی خویش و پیوندم، هنگام زراعتم، بازار بضاعتم، سفره ی من نور است، و ظلمت از من دور، خوان من، آسیاب است، قرص گرم من، آفتاب. ای شب! تو رعیّتی، و من پادشاهم، تو ستاره ای، و من ماهم. ای شب! بلال حبشی کجا و سفیدرویان رومی کجا؟! شب گفت: ای روز! بیش از این، دعوی کسی منما، تو را حریفان روز پرستیز، مرا سرمستان مکیده ی الستند، تو را غافلان دیر خبرند و مرا عاشقان اشک ریز؛ مشتری، تکمه ی کلاه من است، و مرّیخ، دربان من، ستاره ی زهره، با من است، و فلک، ایوان من. ای روز! اگر تو را اشعه ی آفتاب، لباس شوشتری است، مرا نیز در بناگوش، دُرّ شاهوار مشتری است. ای روز! اگر تو را به تفاخر بزرگواری میل است، مرا شهرت خطاب مستطاب «قم اللیل» است. اصل جمله ی سعادت ها و رواج جمله ی عبادت ها در شب خیزی و اشک ریزی است. شب خیزی کار مردان است، و اشک ریزی، شعار سالکان و خردمندان.» روز گفت: ای شب! مرا صورتی چون ماه است، و تو را دلی سیاه. شب گفت: ای روز! اگر من سیاهم، باکی نیست؛ جامه ی کعبه سیاه است؛ حجرالاسود سیاه است؛ مداد العلماء افضل من دماء شهداء – که زینت ادباست – سیاه است؛ اطلس که زینت خطباست، سیاه است؛ سنگ محک که عزّت صرّافان است سیاه است؛ نرگس چشم که غارتگر سرمستان است، سیاه است؛ هلیله که دوای دردمندان است، سیاه است؛ زلف و ابرو که دل می رباید، سیاه است؛ ای روز! به خود آی، و بیش از این خود مستای. وای بر کسی که روز، سرمست سرور است، و سحر در خواب غرور! نمی داند که فردا از اصحاب قبور است، و عمر را به غفلت می گذراند! * |
... کوچکتر که بودم سر بهوایی ام بیشتر بود ؛ در حیاط منزل بالای نپار ( نفار**) بچیدن ستاره های باغ سموات مشغول میشدم !
برای ستاره ها شناسنامه ای شفاهی ساخته بودم ؛ نام پرنورترینش را محمود گذاشته و هماره در هر شب خط سیرش را می پاییدم ... شب غم و تنهایی دوران کودکی ام شبی بود که ابرهای شوربختی در آسمان جولان میدادند و ستاره ام را گم میکردم و ... آنقدر مشتاق چشمکش میشدم که با حرکت موج وار دستهای کوچولو سعی میکردم تا این ابرهای فراق را کنار بزنم بلکه تا روی ماه ستاره محمود را می دیدم ! ...
گاه با برادرم بر سر مالکیت ستاره های منیر , دعوی جدی ام در میگرفت ...
استدلال در پی استدلال که ؛ ...
من بزرگترم ! ... اول من آنرا دیدم و هر که اول دید ... که امان از اول ها ... ؛ که ؛
تو کوچکتری و ستاره ات هم همان کوچکتره ... !
اصلا می دونی چیه ؟! ... من اسممو , خدا تو قرآن آورده , تو که اسمت تو کتاب خدا نیست که ... ؟!
... و بهمین سبب بود که پرویز چالشی بزرگ پیدا کرده بود و بمحض آنکه آخوندی را پدر در منزل - در ماههای محرم و رمضان برای برگزاری مراسم حسینی و ... دعوت میکرد - از سوالهای مکرر پرویز همین بود که ؛ معنی اسمش چیه ؟! آیا اسمش توی کتاب خدا هست یا نیست ؟! ... من گاه از روی شیطنت یواشکی باو میگفتم : حالا نگران نباش ؛ اگر اسمت توی کتاب خدا نیست حتما توی کتاب شیطان اومد ...!

این ماجرای کتاب شیطان هم برای من خاطره ای دارد ! پدر هر وقت حرف یا کار بدی را از کسی می شنید یا می دید با ناراحتی و از روی تعجب میگفت : این حرف ( یا این کار ) توی کتاب شیطان هم نیست ! یعنی از بس ناشایست هست حتی در کتاب شیطان هم ثبت نیست و بفکر شیطان هم نمی رسید که چنین کاری بکند ! ... راستش من آنموقع های کودکی فکر میکردم که شیطان هم کتاب دارد !!! ... بعدها فهمیدم که شیطان کتاب ندارد ولی کتاب نانوشته ای البته دارد ... من بعدها که بنوشتن علاقمند شدم بارها قصد کرده ام که کتاب شیطان را بنویسم ! اما نمی دانم چرا تاکنون نشد ! ... طرحی از آنرا در ذهن دارم و ... و یادتان باشد که چنین طرحی را خودم در سالهای نوجوانی - شاید برای اولین بار - در ذهن داشتم ! این را اینجا مجددا یادآور شده و نوشتم بعدا پرویز مدعی نشود و کتابش را ننویسد! بیچاره طفلکی پرویز ...

بار استدلال ( بلکه جدال ) با پرویز ( برادرم ) میکردم که مگه نمی دونی من زیباترم ... ! تو مگه نشنیدی دیروز , امّ لیلا , گفتش:
اوه خدا ! این بچّه چقدر قشنگه ... میخواست فرشته بشه اشتباهی آدم شد !! ... و خاله جان دعاهایی خواند و پف کرد دور سرم و ... باز با مامان دعوا کرد که چرا همش واسه من ؛ اسپند دود نمیکنه... ! اونطرفتر آبجی هم که از دست شیطنت های پرویز دل پری داشت به پرویز گفت : ... واسه تو کاه هم دود نمیکنند ... !
آره خاله گفتش اوندفعه که من مریض شدم واسه این بودش که مردم چشم زخم زدند ... گفتش دیگه منو با خودش نبره بحموم عمومی ... ! گفتش ... گفتش ... و داد پرویز در اومد ... مامان ! مامان ! ... محمود رو ببین ... !

توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: پرویز، محمود، شب، نیایش، سکوت، خواجه عبدالله انصاری،
- لینکهای مرتبط: خاطرات شخصی (72) ، شکوه و شکوه عشق + دانلود ، شهید میر هادی خوشنویس ، شهربانو کوچولوی شیرین زبان و زیرک ، احساس مالکیت و موفقیت ، فرزانه کوچولو ( کربلا ) ، روح زندگی و روستا ، محبوب های پدر :) ، عشقم و امیرم آقا حسین بن علی است ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، آیا واقعا متدین هستی ؟! ، درون پیمایی (02) ، بیا بنشین تو ای همرازم ای دوست ، عشق فرمان یا فرمان عشق ؟!! ، عجب جبری ؟! ، ن والقلم و ما یسطرون ، در جستجوی دوستان عزیز اصفهانی ، پل و پول (و رابطه مستقیم بین این و آن در دنیا و آخرت) ، سروش و اولین سفر به کربلای معلی ، سوگنامه ای در رثای " شاید " مظلومترین مادر این دیار ، دانش آموزان دهه چهل روستای سوربن ، خاطره آخرین اعزام به جبهه جنگ ، ضایعات بخش کشاورزی ، شادی و نشاط ، آمال پامال ، كلمات كه دلالان آلوده این بازارند ، کربلایی سروش زارع ، من نمانم , خط بماند یادگار ، نشستی با استاد اسحاقی+ دانلود اثری از وی بنام زمستان ، پیش پای پند پدر پارسا ( پست پیشین - قسمت اول) ، دقائق قلم محمود: مازندران ! سبز زرد!!! ،
-
ضمنا برای آنکه متن بیش از این مطول نشود مطالبی دیگر هم هست که آنها را جداگانه - حسب تعهد دوستی بزرگوار - بعد از تایپ و تنظیم اگر خدا بخواهد در مجالی دیگر در وبلاگ منتشر میگردد !
یک بزرگوار درباره روئیت خدا نظر نوشتند که آیا در قیامت میتوانیم خداوند را با همین چشم ببینیم ؟! ... میگوییم باز خودتان میدانید ولی ما هم همانند شما می اندیشیم که , خداوند را نمیتوان با همین چشم سر دید ! آنجا در قرآن کریم داریم در باب گفتگوی شیرین حضرت کلیم با خداوند داریم که : رب ارنی انظرو الیک ...
اگر بظاهر کلام اکتفاء کنید در واقع نگاهی معقولانه باین امر نیست که البته اشعریون معتقدند که میتوان با همین چشم سر خداوند را دید البته بعضی از آنها میگویند در قیامت میشود دید و بعضی از فرقه های برادران اهل تسنن حتی من دیدم که در متونی از آنان یا منتسب به آنان تشبیهاتی کرده اند که گویا خداوند را میشود با همین چشم دید در مواقع خاصی که بحثش زیاده ... شاید هم بعضی از آنها بخواهند بگویند که این روایات و نقل قولها هم تاول باید بشوند که البته شاید اما در بعضی متون دقیقا سبک و سیاق بنحوی است که کلام مستقم هست و خدا را سوار بر استری نقل کرده اند و اشکال و جوانبی هم برای آن منظور داشته اند که بعید میدانم منظور تاوبل داری را داشته بودند !
علی کل حال تقاضای روئیت خدا از عاقل پذیرفته نیست . چون امر محاله ؛ در آنجا هم در قرآن کریم خداوند بنحو صریح در جواب حضرت موسی میفرماید : لن ترانی ! نفرمود لاترانی و یا امثالهم چرا که از واژه ( لن ) استفاده شده که بقول ادیبان این واژه برای بیان نفی تا ابد در بادی امر قرار میگیرد یعنی ؛ نفی ابد میکنه ! و نمیشود خداوند را بدینصورت که شما گفتید روئیت کرد ! البته یک لکن ی در ادامه آیه دارد که اینجا شاید بهمین خاطر باشد که بعضی را باشتباه و یحتمل به طمع انداخته که توجیه و تفسیرهای آنچنانی را داشته باشند, خلاصه همین لکن و اگر و مگر برای نفوسی هم ابتهاج آور است و هم راه باز میکند که حرفهایی بزنند و بعضا توهماتی بکنند ؛ زیرا ؛
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: عرفان، عقل، فلسفه، ملاصدرا، صدرالمتاهلین، شیخ احمد احصایی، حرکت جوهری،
- لینکهای مرتبط: درون پیمایی (01) ،
-
پس در خصوص قضاوت درباره حکومتها و حاکمانش نمیتوان به شعار و حرف ها , توجه داورانه ای شود زیرا
حقیقت در آنچه که " کرده اند " و " شده " و " هست " بصورت خالصی معلوم میشود!
در اینصورت
اگر مملکتی به " گلستان " تیدیل شده است ؛ باور کنید که حاکمانش حقگویند و گل میکارند و حرفشان مطابق آنچه که میکنند هست !
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: حقیقت، حاکمان، ملاک، حق، واقعیت، حکومت، سیاست،
- لینکهای مرتبط: محصول یکساعت تفکّر ، سال كبیسه و حقوق کارمندان ! ، واعظان بی عمل ، تحذیر از صدر مجلس ،
-
در استخدام واژه ها برای نسبت دادن ها ؛ فوق العاده باید خسیس بود. مثلا همین واژه « شرف » , شریف و « شرافتمند » که بمحض آنکه شما از کسی خوشتان آمد , همینجوری بی تامل خم رنگرزی رنگ دادن به صفات را باز کرده و بگویید : مثلا ؛ فلانی آدم شریفی است ! بهمان فردی شرافتمند است و هکذا...!
حیف است که این کلمات فاخر و ارزشمند که تنها باید در جای خویش مصرف شوند در هر جا و برای هر کسی هزینه شود ! مرحوم پدرم یکزمانی فرموده بود که : « آقا مرتضی علی است ( علیه السلام ) » این سخن را در پاسخ من که به یک آدمیزادی که تا حدودی بددهن بود و من به پدر گفته بودم : آقای ... با موتور گازی خودش , زن فلانی را بر ترک خودش سوار کرد و رسوند بخونه اش ؛ آن مرد و زن با هم محرم نبودند !
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: ابوالفضل(ع)، عباس بن علی (ع)، شرافتمند، شریف، آقا، مرتضی علی (ع)، صفت،
- لینکهای مرتبط: محصول یکساعت تفکّر ، درون پیمایی (02) ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، شب و راز شب و شب پیمایی ( و خاطراتی از دوران نوجوانی ) ،
-
از او بطلب هر آنچه خواهی که اوست
ناداران بیشتر تظاهر بداشتن میکنند!
از هیچ حیوانی – گرچه به صورت انسانی نماید – انتظار ادب و اخلاق نداشته باشید. دائره امتیاز انسان با حیوان همین اخلاق می باشد. یک موجود بی اخلاق و فاقد ادب با انسان بودن فاصله زیادی دارد !
تعجّب در آنست که حیوانات انسان نما , بیشتر از اخلاق میگویند و مینویسند و دم میزنند ! گویا کمبود و نبود حسن ادب و اخلاق را پیش تر و بیشتر از دیگران همواره در خویش احساس کرده اند . بهمین خاطرست که برای جبران چنین نقصیه ای بجای آراستن نفس خویش به آداب اخلاقی و ملکات فاضله اخلاقی , به بیراهه رفته و فقط از آن دم میزنند و مینویسند و اما عمل نمیکنند و شاید بهمین سبب باشد که نمود تظاهر آنان به اینگونه موارد بواسطه فقد آن از سوی پوینده یا نویسنده آن باشد ! یعنی درست گفته آنکه گفته افراد به آنچه که ندارند بیشتر تظاهر میکنند !
باید بگویم که قصد توهین به حیوانات نداشته امّا یک انسان بی ادب و اخلاق حق ندارد از اخلاق بنویسد مگر آنکه در پی فهم این نقیصه در باطن خویش , تمام مساعی خود را در توبه و جبران مافات نماید !
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: محمود، تامل، نوشتن، فکر، ذکر، راز، سرّ،
- لینکهای مرتبط: شب و راز شب و شب پیمایی ( و خاطراتی از دوران نوجوانی ) ، کشکول تامّل! (14) عقل و راز جاودانگی ، درون پیمایی (02) ، دل گپی بی خود ... ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، سفرنامه های بی نام ... ! (02) ، دلخوانی و دلخونی ... ! ، انسان کم نیست ... ! ، محصول یکساعت ملاقات با خویش در تنهایی ، عدالت در عین دشمنی ،
-

ساری,گاه نوشته های محمود زارع:گاه بذهنم میزند که بین نفس و روح تفاوت وجود دارد.
از حکیمی که اتفاقا در دامن علمای حوزوی هم رشد کرده بود اخیرا شنیدم که میگفت " روح همان نفس است منتها این را در زبان شریعت روح میگویند و بلسان حکمت و فلسفه نفس یعنی یک حقیقت است در دو بیان و در دو نظرگاه "
اما من قانع نشدم چون روح را با نفس متفاوت از هم حس میکنم!
هم روح و هم نفس دارای مراتبی هستند و مراتبی هم میتوان بدانها داد مانند نفس امّاره ( بسیار امر کننده و خرده فرمایش زیاد دار) نفس لوّامه ( سرزنش گر , وجدان) و نفس مطمئنه و ... که مراتبی از نفس از مرتبه دانی به عالی است.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: روح، نفس، لوامه، اماره، خدا، الله، محمود،
- لینکهای مرتبط: کشکول تامّل! (02) ، کشکول تامّل! (01) ، نیایش (گفتگوی شبانی با حضرت دوست) شبانه ، شب و راز شب و شب پیمایی ( و خاطراتی از دوران نوجوانی ) ، سفرنامه های بی نام ... ! (02) ،
-
حال دیگر وقت آنست که تفرعن سران دون باطن کشورهای دور و نزدیک را باید موسایی به تواضع بکشاند !

وقایعی در زیر پوست این جهان در حال شکل گیری است !
ساری,گاه نوشته های محمود زارع:ظهور داعش و ترویج وهابی گری در واقع تفسیر عینی آیه « کالانعام بل هم اضل ...» است. وقتی بشریت نخواسته بفهمد که آنچه " او " فرمود در عالم واقع راست هم می افتد ؛ و قدرتهای استکباری آیات الهی را بسخریه گرفته اند , باید به آنان بزبان قطع و یقین در عالم ظهور, نشان داده شود که " گفت حق , حق است و درست "!
اما عجب آنست که بجای اندیشه در فهم این نکته باز همین اهالی کبر و تفرعن سعی دارند بر این ظهور آنچه که حق قصد نشان دادن آنرا داشت , سوار شوند و بخواهند که از آن به نفع خویش - در عمل و اما بتظاهر و ریاکاری در ظاهر دال بر مبارزه با آن – سوء استفاده کنند.
با این وصف فکر میکنم نشئه دیگر مشیّت الهی را باید بانتظار نشست که این باز تفسیر مرحله دیگری از آیات الهی منتها بشکل و ماهیت جدیدی خواهد بود. خداوند که بیکار ننشسته است و هر لحظه او در کاری است . مراحل مختلف اتمام حجتهای خویش را به جوامع بشری عرضه فرمود اما در پی هر مرحله ای نتیجه مستقیم آنچه که انجام شده است را باید بانتظار نشست و دید !
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: مهدی، امام زمان، وعده الهی، بقیه الله، داعش، مدعی، ربا،
- لینکهای مرتبط: کشکول تامّل! (01) ، درون پیمایی (02) ، سفرنامه های بی نام ... ! (02) ، آیا واقعا متدین هستی ؟! ، درباره حضرت بقیه الله (ع) مقصر مائیم! ،
-
از او بطلب هر آنچه خواهی که وی است !
ساری,گاه نوشته های محمود زارع:از همه ساعات و آنات زندگی لحظه ای نبود که بی یاد تو سر کنم ؛ کنون که به پیری رسیدم رهایم مکن ! من سراسر نقص و کمی و کاستی را دگر چه توانی باشد که توانم گلیم خویش از آب تیره آنچه که ساخته ام , بدر آرم ؟! ... تا کی راز ترا پنهان باید کرد ...!
کیست این پنهان مرا در جان و تن - کز درون من همی گوید سخن ؟!
اگر از من بپرسند که آیا عقل نسبی است ؟! من شاید بتوانم با شروطی بگویم که : آری ! چگونه ؟!
عقل چند صد هزار سال پیش با عقل این زمان چقدر تفاوت دارد؟!... پس از این جهت عقل بنوعی در مهمیز زمان و حتی تا حدودی مکان میباشد. حال تنها میتوان با شروطی عقل را تا آنجا رها کرد که بتواند فراتر از زمان برود . پس میتوانم با اطمینان بیشتر بگویم که عقل منحصر در زمان و در قید مکان ؛ عقل نسبی است! ...
آیا در بی عقلی فضائلی میتوان سراغ گرفت؟! عقل تهی از عقل ( عقل عقل ) فضیلتی ندارد... کار انبیاء عظام از جهتی فقط رشد دادن عقول بشری است.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: کشکول، محمود زارع، وحدت، گفتگوهای تنهایی، ناداران، عشق، سرّ،
- لینکهای مرتبط: شب و راز شب و شب پیمایی ( و خاطراتی از دوران نوجوانی ) ، شرح اصطلاحات عرفانی ، آیا واقعا متدین هستی ؟! ، درون پیمایی (01) ، درون پیمایی (02) ، دل گپی بی خود ... ، بازی زندگی و لب دوختگی ! ، سفرنامه های بی نام ... ! (01) ، سفرنامه های بی نام ... ! (02) ،
-
ساری,گاهنوشتهای محمود زارع:... خلاصه این عوامل :
1. عدم تعریف دقیق مرز ایمان و بى ایمانى و تفكیك نكردن نیروهاى خودى و غیرخودى .

3.عدم توجه به سوابق افراد به بهانه جذب نیروهاى داخلى .
4.كم رنگ شدن نقش اسلام شناسى در سلسله مراتب حكومت اسلامى و رسیدن اشخاص غیر اسلام شناس در راس امور و تاثیر پذیرى این مسؤولین از طیف نفاق .
5. ضعف ایمان در مسؤولین و تاثیر تهدید و تطمیع و جاه طلبى در گزینش افراد. (در بند پنجم نیز صرفا بیک موضوع کلی اشاره شده که کارسازی اجرایی برای آن نمیتوان با این ادبیات پیدا کرد . که از آن میگذریم . )
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: نفاق، منافق، دورو، ریا، تظاهر، کبر، شیطان،
- لینکهای مرتبط: منافق ؛ دشمن متبسم ! ( قسمت سوم ) ، منافق ؛ دشمن متبسم ! ( قسمت دوم) ، منافق ؛ دشمن متبسم ! ( قسمت اول) ،
-
عشق فرمان سروش و خسارتهای دائمی م
ساری,گاهنوشتهای محمود زارع:درست مانند همه افرادی که در سنین نوجوانی و جوانی هستند و علاقه خاصی به رانندگی و

با هزار لطائف الحیلی ماشین شخصی ما را تقریبا به آهن قراضه ای تبدیل کرده است . شاید بیش از 20 بار در طول این دو سال بنوعی تصادف کرده است که البته بلطف خدا آنقدر شدید نبوده که خسارتهای عمده ببار بیاورد و یا احیانا تصادف منجر به جرح شده باشه . ولی بسیار کم شنو و بنوعی دارای عدم پذیرش در قبول بد رانندگی خود میباشد . دهها بار نسبت به نوع رانندگی بد بوی تذکر دادم و دادند اما او علیرغم اینهمه خیرخواهی کمتر متوجه قضیه میشود.
انتظار من این بود که لااقل مراعات جیب خانواده را کرده و مهمتر اینکه با پذیرش نصایح مشفقانه خدای ناکرده باعث خسارت های بد نشود.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: سروش زارع، محمود زارع، تصادف، ماشین، سمند،
- لینکهای مرتبط: شادی و نشاط ، آمال پامال ، كلمات كه دلالان آلوده این بازارند ،
-
ساری,گاهنوشته های محمود زارع: ... هر کس تو زندگیش عشقی داره ؛
حاضره جانش را برایش بده ؛
حاضر نیست نازکتر از گل بهش بگن ...
عشق من هم آقام حسین بن علی (ع) است ...
اوج نشاط من در سوم شعبان فقط همینه که ...
وقتی خودم را میبرم در دل تاریخ و در خانه گلین حضرت مادر فاطمه (س) و مولای مظلومم علی (ع) ...
خودم را با چشمان اشکبار از شوق می بینم ...
که پیغمبر(ص) و مولای مظلوم (ع) و بخصوص خود مادر مظلومه ما ...
لبخند شادی بر لبانش برای اندک زمانهایی از عمر همچو گل کوتاهش نشست ...
و همین لبخند حضرت مادر دل محمود را خنک میکند ...
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: سوم شعبان، امام حسین، فاطمه، زهرا، پیامبر، علی، میلاد،
- لینکهای مرتبط: میلاد سرور آزادگان مبارک ، بعثت پیامبر شریعت سمهه و سهله و بیضاء مبارک ،
-

امروز را دستم بقلم نمیرود. پنجه هام بحال خود نیستند. بفرمان من نیستند، بیهوده میكوشم آرامشان كنم، رامشان كنم، یكباره چنان غافلگیر شده اند كه هنوز گیجند، هنوز هم گیجم! نمیتوانم ساعت ها خودم را پشت میز كارم بنشانم و هی بگویم بنویس، كلمات چنان شتابزده و سراسیمه در فضای خیالم چرخ میزنند، شنا میكنند برقص آمده اند كه هیچكدام دم بدست نمیدهند. گریبان هیچكدام از صبح تا حال كه شش بعداز ظهر است بچنگم نیامده است. حالا میفهمم كه چرا شمس تبریزی عمری بی تابی میكرد و یك جمله حرف نتوانست بزند، یك بیت شعر نتوانست بسراید. نمیشود، برای گفتن ، نوشتن و سرودن باید در سطح مولوی ماند، اگر به مرز شمس تبریزی قدم گذاشتی دیگر در اختیار خود نیستی ( عجب ادعائی ؟! )
تا بحال حرف زدن زبان را می شنیدم، حرف زدن زبان را و قلم را میخواندم، حرف زدن اندیشیدن را، حرف زدن خیال را و حرف زدن تپش های دل را، حرف زدن بیتابیهای دردناك روح را، حرف زدن سكوت را می فهمیدم، ببین كه چند زبان میدانم، با چند زبان حرف میزنم! من میدانم كه چه حرفهایی را با چه زبانی باید زد، من میدانم كه هر یك از این زبانها برای گفتن چه حرفهائی است، حرفهائی كه مخاطب نیز نامحرم است! این چگونه حرفهائی است؟ این چگونه مخاطبی است؟ آدمها بر چهارگونه اند، یعنی بر هزارگونه اند ما با همین چهارگونه آدم سروكار داریم:
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: زبان، کلمات، محمود، حرف، شعر، عماد خراسانی،
- لینکهای مرتبط: عرفان و فلسفه , موافقین و مخالفین ،
-


نعنـــا پونه
نوبر بهاره گل پونه
تربچه نقلیه نعنا و ترخون
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: عید، کسبه، چارپایه، تجارت، فرهنگ، خرده فرهنگ، زندگی،
- لینکهای مرتبط: ادب و صحبت ، تو سقف شعورت كوتاه تر از بام اندیشه او بود ،
-

... دلم سوخت یاد دوران کودکی خودم افتادم و رنج پدر و مادر هایی را که در عید شرمنده فرزندان خود میشوند را من با تمام وجودم حس میکنم.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
آبگینه ساری:آقای محمدرضا زارع که وبگاهی بهمین نام دارد مطلبی را از آیت الله جوادی آملی در بخش
نظرات یکی از پستهای آبگینه برای من فرستاد که بجهت اهمیت آن عینا آنرا در
این جا درج میکنم و از ایشان هم متشکرم . راستش مادر و پدر بزرگوارم بجهت
علاقه ای که بمادرشان مرحومه صغری رنجبر تیلکی که از زنان فوق العاده متدین
و علاقمند به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین بودند خیلی دوست داشتند که
اسامی را بترتیب 1- احمد ( نام پدرم ) 2- محمود ( نام خودم ) 3- محمد 4 -
ابوالقاسم ( که نام برادر کوچکتر مان هست , بگیریم اما بدلیل آنکه نام دوتا
از عموهای ما محمد بود ( عوض محمد ) و محمد زارع لذا محمد در بین خانواده
پدرم نبود اما ابوالقاسم بتوصیه مادر بزرگ مادری مان مرحومه فاطمه صغری
رنجبر تیلکی روی نام برادر کوچکمان مسمی شد. اینجا هم کنیه ابوالقاسم را
آقای محمدرضا زارع بنقل از آیت الله جوادی آملی آورد که هم بهمین مناسبت و
هم بدلیل اهمیت موضوع برای شیعیان می آورم . راستش یکی از افتخارات شخص من
به نام مرحوم پدرم که همنام پیامبر رحمت ( احمد در آسمانها و کتب قبلی
پیامبران ) میباشد. خداوند جمیع رفتگان را غریق رحمت فرماید و شایسته بود
که در آستانه این سال نو یادی هم از گذشتگان شود.محمود زارع
توضیح : بدلیل مشکلاتی که گویا هیچوقت رفع نمیشود ( در بلاگفا ) چندین بار این مطلب را پست کردم اما هربار مشکلی بیان داشت مجبور شدم این مطلب را که آقای محمدرضا زارع در بلاگفا نظر داد به اینجا منتقل کنم و از ایشان و تمام وستانم تقاضا میکنم که برای تنبیه بلاگفا و برای تفهمیم مدیرش جهت پاسداشت حقوق کاربران بلاگفا را ترک و به میهن بلاگ بیایند که اتفاقا از هر جهت کاملتر و رو برشدتر میباشد.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
اولین بار که خواستم در پرشین بلاگ یک بلاگ برای خود درست کنم و نامش را هم مازندران سبز زرد گذاشته بودم این مطلب زیر بوده است که نوشته بودم و بعنوان اولین مطلب ارسالی در وبلاگ قرار دادم که برای تجدید خاطره عینا مطلب مربوطه را در این بخش قرار میدهم . ( محمود زارع )
بنام خداوند جان و خرد
مازندران ! سبز زرد!!!
سرزمین نیاکان من!
هماره آباء و اجدادمان را در دامان سبزت
پروراندی به مهر!
و اینک ، آرام و خاموش،
در گاهواره آسایشت!
آرامیده اند به سکوت!!!
پهندشت پر مهر سبز !
همه عطایای خداوندیت را
چه ساده و بزرگوار
بی هیچ خستی
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: مازندران، سبز، زرد، وبلاگ، بلاگ، محمود زارع، زارع،
- لینکهای مرتبط: تا شما نظرتان چه باشد؟ ، مراكز قدرت در سایه...! ، تخصص در بكارگیری عمر ، دانلود 30 اثر مهم مذهبی تاریخی برای اندیشه و رویکرد به حقیقت ، دقائق قلم محمود : آب( ماء) ،
-

خدا را گواه میگیرم که خود این پول بماهو پول خواص و خاصیتهایی دارد که نمیتوان از آن گذشت ,
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: پل، پول، صراط، گذشت، ایثار، طمع، آز،
- لینکهای مرتبط: لرزش ارزش,لب ترسو,آینه کریم و لئیم ، نگذاریم زیردستان مان منحرف شوند و فساد کنند ، خلف وعده ، رفیقان نیمه راه ، با دوست بخور ،
-
از پراکنده نوشته های توصیه آمیز پدر بما
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: پدر، بابا محمود، نصیحت، پند، فرزند، دست نوشته، خیرخواهی،
- لینکهای مرتبط: خاطرات شخصی ، با هر که ای با اوستی ،
-
بگفتندم که امشب اربعین است
چهل شب ماجرای نینوایی
بثبت و ضبط دادار امین است
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: حجه الاسلام والمسلمین شیخ قدمعلی رنجبر، اربعین، شعر، رنجبرتیلکی، تیلک، ابا عبدالله الحسین،
- لینکهای مرتبط: شعرگونه ای پیکش مولا حسین جان ، شفاعت دردانه زهراء , حسین ، آقایم حسین بن علی (ع) است ،
-

« بنظر شما چرا مردم در خیابان , جنگل , پارکها و ... آشغال میریزند؟! یعنی بنظر شما علت اصلی چیست ؟»
گفتم : مردم در مکانی که مال خودشان است نه تنها آشغال نمی ریزند بلکه سعی وافری در تمیزی و نظافت آن هم دارند !
گفت : ولی این نظر شما با آنچه که واقع میشود مخالفه !
گفتم : خیر ! مخالف نیست !
کمی تعجب کرد و گفت : شما به همین گوشه کانیو کنار چهارراه نگاه کنید آت و آشغل زیادی ریخته شده در حالی که دو متر اونورتر سطل آشغال نصب شده ؟!
گفتم : بله آشغاال هست و بیشتر از آن هم !
گفت : خوب پس علت چیست؟!
گفتم : قبلا جواب دادم که مردم در مکانی که مال خودشان است آشغال نمی ریزند !
با لختی تامل گفت : یعنی شما میگویید که این مکانها مال مردم نیست ؟!
گفتم : هست !
خندید و گفت : مثل اینکه شما اهل شوخی هستید !... پاسخهای شما متناقضه !
گفتم : گفتم شوخی نکردم ؛ شما متوجه نشدید من چه گفتم !
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: حس مالکیت، مملکت، محیط زیست، رشد، توسعه، سرنوشت مردم،
- لینکهای مرتبط: امام , ماموم و نسلها ، بیان یک قانون الهی از سوی ولی الله الاعظم ، مزد دانش ، فتنه موجودات بالقوه خطرناک ... ! ، (خطورات) خدا می بیند و ... ،
-
... وقتی احساس می كنی كه نگاهی جدا از نگاه دیگران به زندگی داری اما مجبور می شوی یا خود را مجبور می كنی كه مانند همگان زندگی كنی ، این كاری است بسیار مشكل .این نحوه زندگی در واقع نوعی غافلانه زندگی كردن است . یعنی تعمدآ غافلانه زیستن نه غفلتی از سر غفلت ! ...
... از جهاتی و از مناظر متفاوتی ما در غفلت هستیم و زندگی غافلانه ای داریم . یعنی غالب ما اینگونه ایم الا اندكی و یا جز در اندك زمانهایی! وقتی مانند ماهی غرق در دریائیم ، تصور هم نمی كنیم كه خشكی هم واقعیتی و یا كیفیتی است برای نفس كشیدن . فلذا چون در داخل زندگی هستیم و با فرمولهای آن مشغول و درگیریم ، پس غافلیم ...
... حقیقت این جهان آن است كه ، جهان لایه لایه بوده و دارای بطون زیادی است . اینكه از لایه ها و بطون این جهان و كلآ امورات آن و عالم هستی با خبر باشیم ، ادعایی است گزاف و نادرست . لذا چون از لایه های پنهان از دید و منظر خویش بی خبریم ، پس غافلانه زندگی می كنیم .
... ما از عیوب و نقایص تمامی كارهایمان بدرستی با خبر نبوده و نیستم . و همین بزرگترین غفلت اغلب آدمیان است . پس آنچه دائر بر مدار زندگی غالب ما انسانهاست ،این است كه ما به اندازه فهم و دركمان از عالم، مشی و نحوه زندگی داریم.
اگر بپذیریم كه زندگی ما در ارتباط تنگاتنگ و مستقیم با معلومات ماست، لامحاله می پذیریم كه در روابط مستقیم با مجهولات ما نیز هست .
یعنی این نیز درست است كه بگوئیم ما به اندازه ایی كه نمی دانیم زندگی می كنیم . چون اگر بالاتر از این معلومات فعلی ، بصیرتی داشتیم ، قطعآ نوع زندگی ما هم تغییر می كرد . این موضوع دیگر امری بدیهی است.
از لعابی خیمه كی افراشتی
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: زندگی، غفلت، عشق، مردم، نقش، بازی، غافل،
- لینکهای مرتبط: (خطورات) خودخواهی ، (خطورات) اشتغالات و تداعی ها ! ، (خطورات) هوش هیجانی و مسائل ، نادوستان ... ! ،
-

توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: ضایعات بخش کشاورزی، شهربانو شفاهی، مادر، برکات خداوند، هدردادن، کشاورزی، مازندران،
-

ساری,گاهنوشته های محمود زارع:...از زمانی که تقریبا مصادف بود با اواخر دوره ابتدایی از جمله اشتغالات ذهنی ام مانند اکثر نوجوانان این بود که بالاخره کی هستیم و از کجا آمده ایم و از بهر چه و به کجا میرویم و بخصوص موضوع فوق العاده چسبنده بهشت و جهنم ! که دست بدامان قصص شیرین مادر مذهبی می شدیم و باقی ماجرا.
منتها من این اشتغالات را همینجوری وا نگذاشته بودم و از هر اتفاقی که زیاد در پیرامون و با مرور زمان میگذشت در تکاپوی ذهنی بخشی از این پرسشها را مجددا در ذهن طرح و بدنبال پاسخی قانع کننده می گشتم و بعدها بهمین سبب بود که بی اندازه بمطالعه و کتاب و قلم و دفتر علاقمند شدم که باصطلاح بصورت افراطی حتی زندگی روزمره را هم وانهاده و مورد طعن و حتی گاهی خشم اطرافیان از این علاقه مفرطی که البته مانع زندگی معمول و کسب و کار میشد ؛ واقع می شدم. عمویم میگفت همه دارند مال جمع میکنند و فلانی کتاب! و از این قبیل متلکهای البته لطیف تا طعن های بعضا سخیف آشنایان که ... بگذریم!
از میان همه مسائل مطروحه ... ؛ مسئله دین و دینداری برایم بی اندازه مهم و تعیین کننده بود. بعنوان مساله ؛ سوال ؛ پروژه یا هر چی که میتوان نامید این موضوع را واقعا طرح و بدنبال درک درستی از ماهیت و حقیقت دین و دینداری بودم و تاکنون هم بر این سبیل البته بلطف خدای متعال هستم.
توجه: استفاده از تصویر برای سایتها و وبلاگها بدون انجام تغییر آزاد است؛ کپی برداری از متن با ذکر نام و درج لینک بلامانع میباشد. برای تبادل لینک بعد از برقرای لینک تارنمای ما؛اطلاع دهند تا بررسی شود.
- برچسب ها: دین، دینداری، حقیقت دینداری، عبادت، هدف، فلسفه خلقت،
- لینکهای مرتبط: نادوستان ... ! ، درون پیمایی (01) ، درون پیمایی (02) ، دل گپی بی خود ... ،
-